بر بنیاد تعریف کنوانسیون های جهانی تالاب ها: «به مناطق پست باتلاقی، مردابی، آبگیرهای طبیعی یا مصنوعی، دایمی یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، شیرین، نیمشور یا شور و مناطق دارای آبهای دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل از ۶ متر تجاوز نمیکند، تالاب گویند». این زیستگاهها، یکی از مناسبترین محل های حضور حیات وحش، به ویژه پرندگان و آبزیان مهم جهان و به خصوص گونههای درحال انقراض بوده و از همینرو، از اهمیت زیست محیطی فراوانی برخوردارند. تالابها نه تنها در درون خود گونههای متنوع گیاهی و جانوری را پرورش می دهند، بلکه سبب ایجاد رویشگاه های گیاهی و زیستگاههای جانوری متنوع دیگری در حاشیه تالاب ها میشوند. یکی از مهمترین عواملِ مؤثر در ایجاد این رویشگاههای گیاهی و زیستگاههای غنی جانوری، بالا و پائین رفتن سطح آب در این مناطق است که بطور متناوب پوشیده از آب شده و سپس از آب خارج میشوند. این تغییرات سبب رشد قابل توجه جمعیت انواع بیمهرگان گردیده و سبب گشته تا تالابها و مناطق اطراف آنها را، بهشت پرندگان ساحلی لقب دهند.
حال اگر ارتفاع آب در این زیستگاه ها از میزان استاندارد آن (حداکثر ۶ متر در عمیق ترین محل تالاب) بیشتر گردد، سبب می شود نور کافی به بستر تالاب نرسیده و رویشگاه گیاهی کف تالاب از بین برود، که در اثر نابودی این رویشگاه های گیاهی، زیستگاه های جانوری تالاب هم آسیب دیده و بخش عمده ای از موجودات تالاب از بین خواهند رفت و به دنبال آن زنجیره غذایی در زیستگاه های حاشیه تالاب با مشکل جدی مواجه خواهد شد. بر همین مبنا است که تولید خالص تالابها را به تنهایی معادل ۱۴ درصد از کل تولید توده های گیاهی و جانوری خشکیهای کرهی زمین به حساب می آورند. به عبارتی دیگر ارزش هر هکتار تالاب بیش از ۱۵۰ برابرِ ارزش هر هکتار زمین کشاورزی است و کلام آخر اینکه به همین دلایل بود که در کنوانسیون رامسر نمایندگان تمامی کشورهای شرکت کننده متعهد شدند: تالابها باید از بالاترین درجهی حفاظتی برخوردار باشند.
متأسفانه بهرغمِ وجود چنین ویژگی های منحصر به فردی و التزامِ های هوشمندانهای، باز هم اصرار داریم به بهانه تأمین آب بخش صنعت آب بیشتری را وارد تالاب چغاخور کنیم و اوضاع وخامت بار تالاب را از این هم بدتر نمائیم! از همان سال۱۳۷۲ که به بهانه تأمین آب بخش های صنعتی و کشاورزی بر روی تالاب چغاخور سد ۶ متری احداث گردید، علاوه بر اینکه برخی شناسه های تالابی آن از بین رفت، به سبب نادیده گرفتن حق آبه های طبیعی پائین دست، تالاب گندمان را به وضعیت بحرانی برده و خسارت های جبران ناپذیری را به این تالاب بین المللی وارد کرد.
در شرایط کنونی که سدی به ارتفاع ۶ متر بر روی چغاخور ایجاد شده است از منظر عمومی تالاب چغاخور به سد چغاخور تغییر نام داده شده است. به رغم آنکه در حال حاضر هیچ رودخانه ای وارد تالاب نمی شود، رسوب گذاری به شدت حیات تالاب را تهدید می کند که در صورت انتقال آب سبزکوه – که از اراضی حساس به فرسایش سرچشمه می گیرد – همین رسوب ها به تنهایی قادرند حیات تالاب را به نابودی بکشانند.
قرار است با احداث تونلی به طول ۱۰ کیلومتر در کوه کلار، آب سبزکوه به داخل تالاب چغاخور هدایت شده و به منظور تأمین آب کارخانجات صنعتی و زمینهای کشاورزی به منطقه سفید دشت انتقال داده شود. هر چند تا کنون به برکت مشکلات اجتماعی، عملیات افزایش ارتفاع سد از ۶ متر به ۱۱ متر متوقف شده است اما وزارت نیرو به دنبال رفع مشکلات ایجاد شده و تخصیص اعتبار لازم جهت نابودی تالاب و تبدیل آن به سد انتقال آب می باشد! در حالی شاهد وقوع چنین رخداد تلخی هستیم که هدایت آب در کانالی در حاشیه تالاب و هدایت آن از طریق رودخانه آقبلاغ و سپس انتقال به مراکز صنعتی و کشاورزی با هزینه کمتری امکان پذیر می باشد. که در آن صورت، علاوه بر اینکه تداوم حیات در تالاب بین المللی چغاخور را تضمین کرده ایم، تالاب پائین دست – گندمان – نیز حق آبه طبیعی اش را دریافت کرده و از وضعیت بحرانی خارج می شود.
انتظار می رود سازمان حفاظت محیط زیست مدیریت حاکم بر چغاخور را از وزارت نیرو بازستانده! و به عنوان متولی اصلی نظارت و حفظ این منبع طبیعی، عکس العمل های مناسبی برای جلوگیری از بروز چنین فاجعه های زیست محیطی از خود نشان دهد.
برگرفته از سایت دیده بان طبیعت بختیاری
سلام.ای كاش تالاب چقاخورازبین نرود...